مهندسی فرهنگ عاشورا
۲۶ تير ۱۳۸۹, ۰۳:۵۰ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
مهندسی فرهنگ عاشورا
عاشورا هم اوج حماسه است و هم اوج تراژدي، چشم تاريخ چنين حماسه شکوهبار و چنين تراژدي خونرنگي را ، در سراسر حيات بشر، هرگز نديده است.
عاشورا، حماسه است؛ از آن رو که امام حسين (ع) يک تنه و بي سلاح ، روياروي حکومتي سفاک ايستاد. به يزيد دست بيعت نداد و گفت: کسي مانند من ، با کسي مانند يزيد، بيعت نخواهد کرد. در مقابل زور ، گردن خم نکرد و تن به ذلت نداد و آشکارا گفت: مرگ با عزت بهتر است از زندگي با ذلت. ايستاد، جنگيد، زخم برداشت، کشته شد ؛ اما همه زخمها در جلو بدنش بود. بدان رو که به دشمن پشت نکرد. حرکت امام حسين (ع) که منجر به حادثه عاشورا گرديد ، چيزي جز يک انقلاب اسلامي و تلاش در راستاي تحول اصلاح جامعه اسلامي نبود. انقلاب ديني امام حسين (ع) به عنوان مهمترين عامل برقراري اسلام راستين و کوبنده تحريفات ديني، همواره در طول تاريخ مورد بغض دشمنان اسلام و ديانت بوده است. در کنار دشمنان خارجي، همواره دوستان نادان متن جامعه اسلامي و مسلمانان ناآگاه نيز، خواسته يا ناخواسته، ضربه هاي هولناکي به اين حادثه بزرگ وارد کرده اند. فرهنگ عاشورا در طول تاريخ همواره براي جامعه اسلامي و مؤمنين الهام بخش بوده و به تعبير روايت ، حرارتي در دلهاي مؤمنين ايجاد كرده كه هرگز به سردي نمي گرايد. |
|||
|
۲۱ آبان ۱۳۹۲, ۱۰:۴۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۱۰:۴۷ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: مهندسی فرهنگ عاشورا
در عاشورا، امام حسين كه نماد حق است قيام مي كند تا نبرد باطل را اولا به جهان نشان دهد و دوما جبهه باطل را بشكند
و بسيار نكات ظريف و عميقي دارد. در جامعه كنوني ما هم گويا بايد قيامي شود تا پرده هاي پوشالي و حجاب هاي بين حق و باطل كنار رود ان شاء الله قيامي به دست مبارك امام زمان اين عصر، فراهم گردد و ياران حقيقي پيدا و زمينه انجام قيام تسهيل شود. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۲۵ آبان ۱۳۹۲, ۰۸:۴۳ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: مهندسی فرهنگ عاشورا
• نکته های عاشورایی •
حكمت شهادت امام حسين عليه السلام اصلی ترین علّت قیام و شهادت امام حسین علیه السلام ، مبارزه با نادانی است. جهل زدایی ، نه تنها هدف قیام سید الشهدا علیه السلام ، بلکه هدف بعثت خاتم الأنبیا صلی الله علیه و آله و نزول قرآن است. ـ اصلی ترین کار انبیا و اولیای الهی ، ریشه کن کردن بیماری جهل از جامعه است ؛ زیرا تا این بیماری علاج نگردد ، نمی توان انتظار داشت که ارزش های دینی بر جامعه ، حاکم گردد . امام حسین علیه السلام نیز برای تحقّق این آرمان بلند ، خون پاک خود را در راه خدا اهدا کرد و بدین سان ، اصلی ترین دلیل پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام برای «زنده نگه داشتن مکتب شهادت ، به وسیله عزاداری بر امام حسین علیه السلام» نیز جهل زدایی از جامعه اسلامی است و تا درمان کامل این بیماری خطرناک اجتماعی و استقرار حاکمیت مطلق ارزش های اسلامی در جهان ، تداوم این مکتب ، ضرورت دارد . دانش نامه امام حسين (ع) بر پايه قرآن و حديث، ج9، ص: 342 در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۴ آبان ۱۳۹۳, ۱۱:۴۹ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: مهندسی فرهنگ عاشورا
کربلا و عاشورا را چگونه باید دید؟ از کدام زاویه به این زمین و زمان باید نگریست؟
اگر حسین، مصباح است یعنی در تیرگی های وحشت بار و تاریکی های نفسگیر، تکیه گاه روشن و شفاف و اگر سفینه است یعنی در موج خیز حادثه ها و خیزاب های هولناک، کشتی نجات؛ پس چرا عاشورای او را از منظر روشنگری و راهگشایی و به ساحل رسانی نبینیم؟ چرا در عصر گم شدگی انسان و توفان خیزی و وارونگی زمان، از حسین و عاشورایش، همچون حبلی متین و عروه الوثقایی مبین بهره گیری نکنیم و گذار از جاده های خطر را با این همراه مطمئن آغاز نکنیم؟ عاشورا چه ندارد تا سراغ سرمشق ها و مکتب های دیگر برویم؟ این رستاخیز عظیم، همه درس های لازم برای صلاح و فلاح را دارد. کربلا قصه زیستن و دیگرگونه زیستن و حیات طیبه را تجربه کردن است. در کربلا، همه عناصر لازم برای سیر به کمال، عزت و رستگاری پیداست. معنویت، زیبایی، فضیلت های انسانی، حضور همه انسان، حضور بی فاصله خدا، حضور همه ارزش ها و در یک کلام حضور بی پرده خدا، انسان، راستی و درستی و حقیقت زلال قرآن تنها و تنها در همین حادثه یافتنی و ادراک شدنی است. عاشورا، نه روزی است از جنس روزهای معمولی و نه حادثه ای خزیده در گوشه ای از حافظه تاریخ؛ عاشورا زنده و زاینده است؛ چشمه ساری است که بر همه زمین ها و زمان ها می گذرد و کام تشنگان فضیلت و حقیقت را به جرعه هایی زلال و حیات بخش می نوازد. عاشورا، دانشگاه ایمان و عرفان و پاکی و پاکبازی و پاک زیستن است. مکتب انسان شناسی و انسان آگاهی و انسان پروری است و ما نیازمند هماره بازشناسی و مرور و مطالعه آن هستیم. باید در بازخوانی عاشورا و کربلا همیشه یادمان باشد که چشم انداز بیرونی و ظاهر شگفت و شورانگیز و سوک آمیز آن، ما را از سیر در اعماق آن باز ندارد و بکوشیم تا چونان غواصی ماهر، گوهرهای ناب و نایاب ازژرفای آن استخراج کنیم و جان و جهانمان را بدان ها بیاراییم. ما از چشم انداز بیرونی عاشورا ناگزیریم چون شناخت خود حادثه و سیر آن ضرورت دستیابی به درون رازآمیز آن است، اما نباید به شنا در سطح بسنده کنیم و شیوه شیرین قرآن در برخورد با حادثه ها را که ژرفاکاری و عبرت و تنبه و تذکر است، فراموش کنیم. برخورد برشی با کربلا و عاشورا و تنها طرح برخی قطعات این رویداد عظیم (آن هم عمدتا از منظر سوگ و مرثیه) باعث غفلت از دیگر ابعاد و اضلاع آن شده است. هر چند سوز و مرثیه و اشک ارجمند و ستودنی است و در قلمرو روایات بدان بسیار توصیه شده است، اما باید دانست که اشک مقصد نیست؛ مقدمه گره خوردگی عاطفی و قلبی ما با کربلا و عاشورا برای تبدیل آن به اسوه و سرمشق در زندگی است؛ چرا که اباعبدالله الحسین(ع) خود در کربلا فرمود: لکُم فِیَّ اُسوه. امید است بتوانیم پنجره ای تازه برای تماشا و ادراک زیباترین و باشکوه ترین تابلوی هستی بگشاییم، تابلویی که زینب(س) در کلام کوبنده خود در مجلس بیداد عبیدالله زیاد، آن را نمایاند و شناساند که والله ما رایتُ الاّ جمیلاً به خدا من جز زیبایی در کربلا ندیدم. خداوند چشم های ما را بصیرت زینبی عنایت کند تا کربلا را زیبا و عمیق و روشن در قاب قلبمان بیابیم و در متن زندگی مان جستجو کنیم. نوشته دکتر محمدرضا سنگری، پژوهشگر و استاد دانشگاه در روزنامه جام جم خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا